بررسی خاستگاه نظریات زبانی ایزوتسو در فهم گفتمان قرآن

نوع مقاله : علمی-تخصصی

نویسنده

استادیاررشته علوم قرآن و حدیث، گروه الهیات،دانشکده علوم انسانی،دانشگاه اراک، اراک،ایران

10.22080/qhs.2023.24627.1162

چکیده

ضرورت مطالعات معناشناختی، برخاسته از ضرورت روزآمد کردن مطالعات قرآنی است. سرآغاز این موضوع به مباحث معناشناسی قرآنی ایزوتسو برمی‌گردد که نخستین بار الگویی از معناشناسی ساختگرای واژگانی را وارد حوزه مطالعات قرآنی کرد. ایزوتسو معناشناسی را مطالعۀ تحقیقی دربارۀ کلمات کلیدی زبان می‌داند که منجر به شناسایی و شناخت جهان‌بینی قومی می‌شود. ایشان معناشناسی را به دلیل تنوع نظریه‌های موجود در آن و عدم هماهنگی آن‌ها، دارای تصویر علمی یکنواخت و سازمان‌یافته نمی‌داند و بر همین مبنا درصدد ارائه دیدگاه خود درباره معناشناسی است. وی تأکید می‌کند که روش معناشناختی به کار گرفته شده در آثارش ابتکار خودش نیست و در این زمینه از نظریات اندیشمندان بسیاری بهره برده است و از آنجایی که نظریات و مکاتبی که آنها را پذیرفته، در آراء و مبانی و روش معناشناسی وی نقش تعیین کننده داشته است، لذا این پژوهش با روش توصیفی_ تحلیلی به بررسی خاستگاه نظریات زبانی اندیشمندانی که ایزوتسو خود را وامدار آنها می‌داند، پرداخته است و در نتیجه بیان می‌کند که ایزوتسو نظریاتش را بر پایه مباحث و آراء لئووایزگربر و زبان‌شناسی قومی بیان می‌کند که در بسیاری از موارد با فلسفه زبان هومبولتی و فرضیه ساپیر_ ورف مطابقت دارد و در معناشناسی ساختگرا، از فریدنان دوسورسور تأثیر پذیرفته است و نظریات فلسفی وی متأثر از دیدگاه ویتگنشتاین و چامسکی بوده است. ایزوتسو با تأثیرپذیری از این نظریات در معناشناسی قرآنی خود، زاویه جدیدی از مطالعات مفهومی و واژگانی قرآن را معرفی کرد که مباحث مطرح در آن به ویژه ترسیم شبکه معنایی مفاهیم، اثر مهمی در ارائه تصویری به هم پیوسته از مفاهیم و واژگان قرآنی داشته است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات